یادداشت | تاریخ آذربایجان به روایت رهبر معظم انقلاب
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در تبریز، ما همواره با نگاه به این خطهی دلاورپرور، خطهی ایمان، خطهی اخلاص، احساس سربلندی و افتخار کردهایم. هر وقت در هر نقطهای از تاریخ، انسان به آذربایجان نگاه میکند و مردم آذربایجان را میبیند، احساس افتخار میکند، احساس عزت میکند.
نیروی تبریز برای نجات ایران / آذربایجان خط مقدم مقابله با تجاوز دشمنان
آذربایجان در واقع خط مقدم جبهه ملت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است. در گذشتهی دور در آن وقتی که کشور عزیز ما، مورد تهاجم همسایه شمالی آن روز ما، یعنی کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویی که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزیها به جلو میآمد، بر سر جای خود متوقف کند، تبریز بود. تبریزیها جلوی لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقهی از ایران عزیز را نجات بدهند.
مردمی همیشه پیشرو
مردم آذربایجان خودشان را صاحب انقلاب میدانند؛ حق هم با آنهاست؛ آنها در چند انقلاب، پیشروان انقلاب بودند.
مردم آذربایجان و به طور مشخص مردم تبریز کسانی هستند که از بیش از صد سال قبل در عمدهترین حوادث و تحولات مثبت این کشور در صف اول قرار داشتند و نقشآفرینی کردند. در حوادث پیدرپی صد و پنجاه سال اخیر ایران، آذربایجانیها پیشرو بودند؛ گاهی پیشرو بودند، گاهی تک بودند.
وقتی تبریز کمر استعمار را شکست
در قضیهی تحریم تنباکو که میرزای شیرازی از سامره دستور دادند، جزو اولین نقاطی که مردم پاسخ دادند، علمای بزرگ آذربایجان - مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد و دیگران - پاسخ دادند و مردم آمدند توی میدان، تبریز بود؛ که کمر استعمار را در یک دورهای، در یک برههای شکست.
کانون جوشش مبارزات و حرکات دینی
در نهضت مشروطیت کانون جوشش مبارزات، آذربایجان بود، شهر تبریز بود. قهرمانان نامدار تبریز توی جیبشان نامهها و احکام علمای بزرگ را داشتند؛ به آنها استناد میکردند، تصریح می کردند، امثال ستارخان و باقرخان؛ حالا غیر از علمای بزرگی که در این نهضت حضور داشتند. حتّی امثال این قهرمانان و رزمندگان دلاور آذربایجان تصریح میکردند که پیرو علمای دین و پیرو احکام مراجع تقلیدند؛ این آثار و اسناد مسلّمِ باقیماندهی از آن روز این را به ما میگوید. اینجور نبود که این حرکت یک حرکت بیجهت و خودبخودی باشد؛ حرکت دینی بود، از روی احساس غیرت دینی بود. همه متدین بودند در سرتاسر کشور، منتها بعضی از نقاط به خاطر خصلتهای بومی - آن غیرت، آن شجاعت، آن مردانگی - این حرکت دینی را برجستهتر کردند؛ تبریز و آذربایجان اینجور بوده.
آزادی؛ ارمغان آذربایجان برای ایران
در قضایای مشروطیت آن نیروی اصلی و محرّک از تبریز، مرکز آذربایجان، رها شد و آزادی را برای ایران بزرگ به بارآورد. این شهر پر از خاطرات مجاهدت و فداکاری است. و من از گذشتگان خود قضایایی را دربارهیحوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند، چه در قضایای دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانی، مرد مبارز و روحانی آزاده اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن، که آغاز مشروطیت بود که همین محلههای گوناگون تبریز، از جمله محله «خیابان»، منزل عالم بزرگ ساکن محلهی خیابان و کوچهی «قره باغیها»، منزل (خیابان محله سی و قره باغ لار کوچه سی) عالم بزرگ آن روز تبریز، که جدّ ماست، پدربزرگ من، مرحوم حاج سیدحسین خامنهیی که میرفتند مردم، به خانه این عالم و دربارهیقضایای مشروطیت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد. این بخشی از گذشتهی تبریز است.
دوران سالهای بعد از دیکتاتوری رضاخانی که پیشهوری به کمک شوروی سابق، بر این منطقه تسلط پیدا کردند، آن نیرویی که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، آن نیرو، نیروی تبریزی است. هیچ نیروی دیگری نمیتوانست اگر تبریزیها نبودند، تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد.
قیام 29 بهمن شاخص عمده در جاده عظیم انقلاب / اولین فداییان
بعد از آنی که نهضت اسلامی شروع شد از پانزده خرداد سال ۴۲ همین جور بود. مردم آذربایجان جزو پایهگذاران و اولین فداییان این انقلابند. از آنجا علمائی زندانی شدند، تبعید شدند، به زندان تهران آورده شدند. در طول این سالها هم همین جور بود. در دوران انقلاب، حرکت گردونهی مبارزه ملت ایران، از چهلمی شروع شد که تبریزیها برای مردم قم گرفتند. در شروع انقلاب بیست و نه بهمن یک شاخص عمده است، یک سنگ نشان است در این جادهی عظیم حرکت مردم ایران. اگر بیست و نه بهمن نبود، نوزده دی قم معلوم نبود بتواند این اثر را بگذارد. حرکت بیست و نه بهمن تبریزیها بود که خون شهدای مظلوم نوزده دی قم را جوشاند، زنده کرد، پیام آن را به همهی دنیا رساند، به همهی کشور رساند. حرکت مردم تبریز اینجور اثرگذار بود.
۲۹ بهمن شد یک پرچم، شد الگوساز؛ مهم این است. مهم این است که یک ملتی، یک جماعتی، یک مجموعهای، یا یک فردی بتواند الگو درست کند، تا این الگو تولید مثل کند. کار تبریزیها در قضیهی ۲۹ بهمن این بود؛ والّا قضیهی ۱۹ دی قم ممکن بود فراموش شود. تبریزیها نگذاشتند آن حادثهی مهم و خونین قمیها به وسیلهی تبلیغات، به وسیلهی غفلتها یا غرضورزیها از یاد برود؛ یعنی کار حضرت زینب را کردند. اگر زینب نبود، کربلا نبود. اگر زینب نبود، حادثهی عاشورا معلوم نبود این گسترش را پیدا کند و این ماندگاری را در تاریخ داشته باشد. حرکت مردم اینجوری بود. آن وقت شد الگو. اربعینِ اول را تبریزیها راه انداختند، اربعینهای بعدی پیدرپی راه افتاد و منتهی شد به این حرکت عظیم.
پرچم مبارزه در دست فرزندان قرآن
فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزه اسلام را بلند کنند و یکسره، آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت. دانشجویش، روحانیش، کاسب بازاریش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش حتی زبان گویایش مرحوم شهریار (رحمةاللهعلیه) در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت.
قربانیان قرآن
بعد هم مسائل انقلاب، مسائل جنگ. اولین امام جمعهی شهید و شهید محراب از تبریز بود؛ از پنج شهید محراب، دو نفرشان مال تبریزند. شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت اما یک شهید محراب، تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانی داد.
یک لشکر و تمام آذربایجان
آن وقتی که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزی و آذربایجانی، شهید آقامهدی باکری، و شهید حمید باکری، و شهدای متعدد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند، در میدانهای نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند. این آذربایجان است. در بین لشکرها، در بین سردارها، لشکر عاشورا و رزمندگان آذربایجانی و تبریزی و سرداران آنها جزو برجستگانند. یک لشکر مجموعهای از جوانهاست، همهی مردم تو لشکر نیستند؛ اما اگر همهی مردم در راه نباشند، همهی مردم دلشان در این جهت نباشد، یک لشکر دلاورِ قهرمانی مثل آن لشکر به وجود نمیآید. جنازهی شهدا را هی بیاورند، تشییع کنند، هی مردم مشتاقتر بشوند؛ پدر مادرها جوانهاشان را بیشتر بفرستند جبهه؛ اینها همه معنا دارد. اینها همان راز موفقیت ملت ایران است.
فتنه ای که جوانان مومن تبریز در نطفه خفه کردند
اگر مردم تبریز در فتنهی «حزب خلق مسلمان» و آمدن عدهیی از جاهای مختلف به آنجا برای فتنهگری، ایستادگی نمیکردند، من نمیدانم چه میشد. فتنه خلق مسلمان را خود تبریزیها، همین جوانان حزباللهی مؤمن توانستند در نطفه خفه کنند.
شور؛ شعور؛ شعار
هر جای این استان که قدم گذاشتم، دیدم مردم شعار واحدی را میدهند. همه میگویند: آذربایجان ایاخدی، اینقلابا دایاخدی./۹۳۵/پ۲۰۰/س
منابع
بیانات در جمع مردم تبریز در استادیوم ورزشی تبریز ۱۳۷۲/۰۵/۰۵
بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استانها ۱۳۷۰/۱۲/۰۷
بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
بیانات در دیدار مردم آذربایجان ۱۳۹۰/۱۱/۲۶